خروس لاری و یه عمر خاطره
بیش از 20 سال از اولین باری که خونه ی مادربزرگ خروس لاری دیدم میگذره ! یه خروس قدبلند و خوش اندام که اقا محمد از همسایه های مادربزرگ اورده بود و میخواست از طریق اون مرغ هاش رو بارور کنه ! اون زمان ها هر از گاهی مبارزه ی خروس لاری تو کوچه پس کوچه های روستا برگذار میشد و ما هم که بچه بودیم با هیجان دو چندان میشستیم و این مسابقات جذاب رو دنبال میکردیم ! در خلال همین مسابقات بود که من با دنیای مرغ و خروس اشنا شدم و کی می دونست که پس از 20 سال تبدیل به یه پرورش دهنده ی بزرگ این پرنده ها بشم.
دنیای مرغ و خروسا دنیای خیلی عجیبیه ! از دور که نگاه می کنید فکر میکنید که زندگی ماشینی دارن و در یک خط مستقیم دارن زندگی می کنن ولی کافیه یکم ریزبینانه تر به موضوع نگاه کنید . مرغ ها مخصوصا زمانی که از جوجه هاشون مراقبت می کنن بسیار خشن میشن و هر کی بره به قصد اذیت کردن جوجه ها بهشون حمله می کنن ! صحنه ای دیدم که مرغ مادر حتی خروس لاری رو دنبال کرده ! از اون صحنه های نادر طبیعته !
اما خوب این یه حس ذاتیه و در همه ی موجودات وجود داره ! در لحظه ای که خطری برای عزیزشون پیش بیاد بیشتر از حالت عادی عظمشون جزم میشه تا اون خطر رو دفع کنن و حتی خودشون رو اصطلاحا به دهن شیر میندازن تا عزیزشون نجات پیدا کنه .
این مورد شاید در مراکز پرورش طیور به خوبی قابل تشخیص نباشه چون زندگی اونها ماشینی شروع میشه و ماشینی تموم میشه و به نوعی ما حق زندگی کردن رو از اون ها می گیریم .
تو این وبلاگ میخوام طی یکسری داستانهای دنباله دار از تجربیات شخصیم در مورد پرورش مرغ و طیور براتون بگم و شما رو وارد داستان زندگی خودم و این پرنده های دوس داشتنی بکنم.
خوشحال میشم که همراه من بمونید .
خروس ,رو ,مرغ ,ها ,اون ,زندگی ,خروس لاری ,می کنن ,مرغ و ,لاری و ,یه عمر
درباره این سایت